كجاست آن سوسوي بادي كه لالايي شب هاي تنهايي ام بود؟؟
كجاست آن بوي خوش تنت تا من با آن جاني تازه بگيرم؟؟
در آن وجود عظيمت سردرگمم...
جايي براي ماندن،هوايي براي نفس كشيدن و عشقي براي عاشق شدن ندارم...
مي خواهم با تو مانند كفترهاي آسمان به آن بالا بالاها پرواز كنم، مي خواهم با تو تا اوج عشق پرواز كنم ، اما نميدانم تو مي آيي يا نه؟!
نمي دانم تو مرا به عنوان هم نفسي هم عشقي و هم ياري مي پذيري يا نه؟!
مي پذيري؟؟
من تو را با تمام وجودم دوستت دارم و آغوشت را بهترين احساسات مي دانم...
آوازهاي روياهايم را فقط با تو مي سرايم...
بويت بوي بهار است، يادت بهترين يادها...
بلاخره اينكه وجودت،وجودي سرشار از عشق و اميدو آرزوست...
اي معشوق من، اي تك نواز گيتار هستي،اي آفريننده ي زيبايي ها و اي...
اي خدا...دوستت دارم با تمامي وجودم
بهمن87
نظرات شما عزیزان: